سال باس(Saul Bass)
یک بار دیگه به انیمیشن های دوران کودکی فکر کنید. چه چیزی در آنها برای شما جذاب بود؟ ابروباد و ماه و خورشید در اون ها در کنار هم قرارمی گیرند تا رویاهای شما به تصویر کشیده شوند. پرواز کردن انسان بدون بال و پر!!! ضد گلوله بودن قهرمان داستان بدون اینکه فرق چندانی با ما داشته باشه!!! زمان زیادی زیرآب بودن بدون اینکه قهرمان ما خفه شود و البته بدون داشتن آبشش و ده ها و صدها مثال از این دست. بله انیمیشن ها به دلیل کنارزدن محدودیت های بشرضمن جذابیت برای کودکان، در جهت غلبه بر محدودیت ها ، باورهای آنها را تقویت می کنند و و این خود سرآغازی است برمسیررشد و شکوفایی استعدادها.کارتون فوتبالیست ها را حتما به یاد دارید. کارتونی که فارغ ازفروش خوب دردنیا، ژاپنی ها و خیلی ازمللی را که فکرمی کردند درفوتبال استعداد چندانی ندارند را در مسیرخودباوری قرارداد وباعث رشد چشمگیر آنها درفوتبال شد.
در موشن گرافیک عناصر گرافیکی به مرور زمان در فضا منتقل می شوند تا توهم حرکت ایجاد کنند. برخلاف سایر اشکال انیمیشن ، موشن گرافیک در درجه اول از گرافیک و نوشته استفاده می کند.استفاده از موشن گرافیک در دهه 50 در فیلم ها محبوب شد. Saul Bass ، یک طراح گرافیک حرکتی بود که با نبوغ خود موشن گرافیک را به شکل امروزی آن پایه گذاری کرد. سال بس در تیتراژهایش، شخصیت و سبک ویژهای داشت:
1.او در طراحی و ساخت عنوان بندی فیلم ها از المان هایی از جنس خود فیلم بهره می برد تا جاییکه عنوان بندی چیزی منفک از فیلم به نظر نمیرسید.
۲. غیر قابل پیش بینی بودن عنوان بندی های او بر جذابیت آثارش نزد بیننده می افزود.در آثار او فرمها به شکلی غیر منتظره تغییرکرده و تبدیل به چیزهای دیگرمیشوند. در تیتراژ سلام بر غم برگهای گل به شکل قطرات اشک در می آیند. همین طود در تیتراژ سرگیجه(Vertigo)، که گردابی از درون مردمک چشم بیرون می آید.
۳.اونسبت به لو ندادن داستان در عنوان بندی کاملا امانت دار است و به خاطر جذابیت درعنوان بندی هرگز ، انتهای داستان را لو نمیدهد. او به ایجاد انگیزه در دیدن فیلم نهایت کمک را می کند و البته این کار آن قدر هنرمندانه صورت می پذیرد که هرگز عنوان بندی هایش جزئی جدای از فیلم به نظر نمی آید و فیلم در تداوم عنوان بندی اوست.
۴. او هنرمندی پیشگام بود که برای ادوار بعد از خود نیز اصول عنوان بندی فیلم ها را تعیین کرد و امروز بسیاری از این اصول تدریس می شود و در آثار تلویزیونی و سینمایی نیز به کار میروند.
۵. صدا در آثاراو عنصری زائد و بی مصرف نیست . او در استفاده از صدا مشی منصفانه ای دارد و به همان اندازه از صدا بهره می برد که از تصویر. همین است که عنوان بندی های او، بدون صدا بخش مهمی از وجود خود را از دست می دهد.
6. او در عنوان بندی های خود از اندازه های متنوع نوشتاری بهره می برد و کلا نوشته هم همانند موسیقی و اشکال نقش بی بدیلی در آثار او دارد.